انگار یه گوله کش که تو هم چوریدن پیدا کردی انگشتاتو کردی توش و هر وقت میلت بکشه میندازی زیر یکیشون میگیری، میکشی و ول میکنی. منم که کولی با هر رعشه‌ای بغضم میگیره. دیگه نمیتونم. میخوام چشمامو وسط یه اقیانوس خالی باز کنم و از مه غلیظ نفس بکشم. به پشت دراز بکشم روی آب راکدش و توی یه آهنگ خوب غرق شم.