چیزی رو دنبال میکردم که بارها داشتمش بعد نداشتمش بعد باز داشتمش و نداشتمش و هی داشتن و نداشتنش حل کردنم تو چرخه کز کردن تو کنج که نداریش و کاش داشتیش یا دماغو کردن تو تاریکیای داشتنه. کاش بس کردنش دست خودم بود که همه چی حتی نفس کشیدن هم یه چرخه نبود.