چند سال پیش با ریرا تو فاز این رفته بودیم که اگه میتونستیم اونجوری که میخوایم زندگی کنیم چه انتخابهایی میکردیم. فاز جالبی بود که بدون درنظرگرفتن اینکه نمیتونی، هر چیزی که میخوای رو انتخاب کنی؛ از مکان زندگی گرفته تا در کل آدمی که میخوای باشی.

یادمه اون آلمان رو انتخاب کرد من لندن رو و بعدش رفتیم تو گوگل ارث توی شهر میگشتیم و از محلی که خوشمون اومد یه خونه انتخاب میکردیم و کاملا به خودمون میقبولوندیم که اوکی این خونه ی منه بعدا به هر روشی شده میرم میخرمش یا توی گوگل استایل کابویی مورد علاقمون رو پیدا میکردیم یا یه همچین چیزایی.

الان که دارم بهش فکر میکنم اون خونه ای که انتخاب کردم قشنگ بود ولی نه به اندازه ای که وقتی بهش نگاه میکنم راضیم کنه. شاید بهتر باشه برم تو حومه و خونه ای به سبک قلعه های اروپایی قدیمی داشته باشم. برجک داشته باشه یچیزی مثل این دقیقا از این مدل گردا شبیه رخ شطرنج که اون چین های مربعی یه حس امنیت خاصی بهت میدن، فقط از سنگ های خاکستری و چوب درست شده باشه، حالا هر چقدرم کوچیک باشه هیجان داشته باشه نه مثل خونه های سبک مینیمال امروزی که انگار واسه ربات ها ساخته شدن و وقتی بهشون نگاه میکنی هیچی نمیبینی و از هر چیزی خالین.