فردای بعد از پروازی طاقت فرسا به مقصد سه روزه ی لندن به محض اینکه چشمامو باز کردم همه چی بدتر شد.
از بیش از حد خوابیدن و کل یه روز رو از دست دادن بگیر تا دیدن خبر برداشتن آزمایشی فیلترهای اینترنت ایران به مدت سه روز دقیقا به محض اینکه من پام رو گذاشتم بیرون تا بارون مرگی که درحال باریدن بود و بیرون رفتن رو غیرممکن میکرد و همینطور که سراسیمه آماده میشدم که تا کسی نیومده فلنگ رو ببندم یهو دیدم زندان بانم هم اینجاست و در اون لحظه بود که ناامیدی برم غلبه کرد و از خواب بیدار شدم.