Jim Moriarty

یهو همه اتم های تشکیل دهنده ی سیاره دچار گسیختگی توی مکان و زمان شدن. اولش که تک و توک چه اجسام چه آدما اینطوری میشدن نمیدونستیم چیه و فرار میکردیم ولی بعد شاید سه ساعت که همه گیر شد توی دقایق پایانی پذیرفتم و فقط واسه اینکه قاطی در و دیوار نشم رفتم توی فضای باز و نمیتونم توصیف کنم چه حس خوبی داشت اون لحظه جدا شدن تک تک اتم های تشکیل دهندت از همدیگه، اصن فرای تعریف واژه ی لذت بود.
نمیدونم چه مدت گذشت ولی وقتی دوباره در قالب این آدمیزاد چشمام رو باز کردم همه چی تغییر کرده بود. کل سیاره وقتی اتم هاش دوباره میخواستن به هم برگردن جابجا شده بودن و حیوونای جدید بوجود اومده بودن و آدما هم خودشون رو میشناختن ولی توی بدن های متفاوت افتاده بودن
و از همه اینا بگذریم اون لحظه پر شدن اقیانوس ها از آب غیرقابل تصور لذت بخش بود.