نمیدونم واسه شما چجوریه ولی وقتی من آسیب میبینم همون راهی که اومدم رو برمیگردم میخزم تو سوراخم، دقیقا کاری که امروز کردم. نمیدونم چرا میخواستم دنبالش کنم ولی حتی تلاشم هم احمقانه بود. حس حماقت میکردم و همون 7 دقیقه‌ای که زده بودم بیرون رو دویدم برگشتم توی تخت. لپتاپ رو روشن کردم هندزفری رو کردم تو گوشی و پلی لیست خونه پشتیم رو پلی کردم و اومدم که بنویسم. ولی نمیدونم کدوم آهنگ بود کجاهای خیال پردازی‌هام بود که نیم ساعت بعد به خودم اومدم دیدم نمیخوام یه بیچاره که انقدر ساده میترسه باشم و دوباره برگشتم بیرون. یادم میره ولی حداقلش مسیر برگشت حس خوبی داشتم.