Dexter2022چند روزی اونقدر این پا، اون پا کردم که گرد برداشت از این سر، تا اون سر. داشتم محو میشدم خوب شد زنجیر بودم، وگرنه کی میدونست راه بیفتم سر از کجا درمیارم.
تو که نیومدی ولی دارم میرم. کاش میومدی و خنجرت رو به قلبم میزدی. خیلی طولش دادی. اونقدر از دور باهاش بازی کردی که باور کردم اونقدر دوریم که دستت بهم نمیرسه.

بیا خنجرت رو به قلبم بزن دارم میرم.