همیشه سعی میکنم شخصی نکنم قضیه ای رو و هی به خودم یادآوری کنم اینم آدمه اینم زندگی سگیه خودشو داشته اینم بدبختیای خودشو داشته ولی بعد یادم میفته اوکی خب منم آدمم پس چرا تاحالا نشده بدبختیای یکی دیگه رو به رسمیت نشناسم و بگم نه مشکل تویی وگرنه اوضاعت خیلیم خوبه یا نه چشم‌اندازت خرابه وگرنه مشکلی نداری اصلا!
حداقل انتظاری که میشه از یکی که همینجا بزرگ شده داشت اینه بعد این همه سال حداقل حالیش شده باشه همه مشکل دارن و حالا هرچقدم طبقه اجتماعیش چسبیده باشه به سقف تهش بدونه کجا وایساده ولی نه درکمال ناباوری این مملکت تا تونسته گوجه فرنگی صادر کرده و انگار واقعا دور اینجا یه حصاری کشیدن که به محض اینکه پاتو بزاری بیرون یه قسمتی از حافظت پودر میشه میریزه همونجا که تهش باد میزنه میبره تو میمونی و یه گونی سبزیجات.