دو سال پیش با یکی فکر میکنم از توییتر آشنا شدم و حرفامون به تلگرام کشید و الان داشتم سیو مسیج هام رو نگاه میکردم به نوشته زیر برخوردم و یادم افتاد عه قرار بود اینو توی مکالمه بعدی بحثی که داشتیم بهش بگم که وقتی نوشتمش دیدم دیگه برام مهم نیست. بعد احتمالا دو یا سه تا مکالمه دیگه انگار حرفی واسه گفتن نداشتیم و دیگه حرف نزدیم. الان که رفتم پروفایلش رو چک کردم دیدم چت هامون رو دوطرفه پاک کرده و به همین سادگی حتی یادم نمیاد اسمش چی بود!

نه اشتباه از من بود. تو یه سوالی پرسیدی و من صادقانه جوابتو دادم و نمیدونستم استفاده درستشو بلد نیستی و بجای اینکه بعنوان یچیزی بین بینهایت متغیر بپذیری و بزاریش کنار، دستش گرفتی و بعد هر حرف من اینجوری ای که دروغ که نمیگی؟
بزار بهت بگم مشکل کجاس
تو تا وقتی کسی رو کامل نمیشناسی نباید به خودت این اجازه رو بدی که واسش از خودش بگی حتی اگه قصدت کمک بهش باشه چون به احتمال ۹۹ درصد داری اشتباه میکنی و اصلا قضیه یچیز دیگس
مثلا گفتی بعد اون ویس تا یه هفته باهات قهر بودم و اهنگی میفرستادی میگفتم خوشم نمیاد
اگه تو منو میشناختی میدونستی که شاید با طرفم سنگین بشم ولی چیزی به اسم قهر ندارم و اون اهنگهایی که میفرستادی واقعا خوشم نمیومد و جواب سوالت که گفتی دروغگویی اینجا یکی از نمودهاشه که اگه دروغگو بودم میگفتم به به چه اهنگ قشنگی ولی ترجیح میدم رک باشم که طرف تا یبار بهش چیزی نگفتم دروغگو خطابم نکنه و رک گفتم خوشم نمیاد و اتفاقا مصادف شد با این سنگین شدنه که همین سنگین شدن فقط تا یکی دو جمله ی همون مکالمه بیشتر طول نکشید و واقعا برام مهم نبود که نگهش دارم
همونطور که کمتر از یه ربع بعد همون ویس هم دیگه برام مهم نبود بهم برخورده بود
و آره منم از همون اول با این جلو اومدم که به حضوری نمیکشه من و تو و بعد یه مدت صحبت حوصلمون سر میره و دیگه پی ام نمیدیم چون شناخت از پشت گوشی حاصل نمیشه واسه همین اگه دلخوری ای پیش بیاد به دل نمیگیرم و اگه سنگین میشم فقط واسه اینه جهت مکالمه درست پیش بره و دوباره به موضوعی که اذیت کننده بوده واسم نکشه
و کاملا اینو نادیده میگیری که مگه تو رفیق چندین و چند سالمی که برام مهم باشه راجبم چی فکر میکنی که بخوام دروغ بگم که خودمو کاور کنم
و اگه گفتم همیشه خودمو کاور میکنم واسه وقتایی بود که طرف واکنشی بده که خوشم نیاد
مثلا تو میپرسی حالت چطوره، من اگه خوب نباشه نمیگم خوب نیس چون از واکنشی که میگیرم خوشم نمیاد چون مثلا تو منو نمیشناسی و نمیدونی باید یه واکنشی بهم بدی واسه همین میگم خوبم مرسی
یا اگه فلانجا چیزی گفتی که مخالف بودم و دیدم سفت و سخت موافقشی نمیام بگم مخالفم و تو اگه منو میشناختی خیلی راحت میفهمیدی چرا مخالفم ولی اینجا به خودم زحمت نمیدم بحث طولانی و پوینت لسی رو باز کنم که مثلا تهش بگی تو داری مخالف غرایضت حرف میزنی پس دروغگویی که بعد من بهم بربخوره که اینکه اینقدر بهم میگه دروغگو بزار یبار بشکافم موضوع رو ولی تهش پشیمون میشم چون با شکافتن چیز جدیدی رو باز میکنم که دوباره مثل همین دروغگویی بعد هر حرفی که میزنم بگی مطمئنی دروغ نمیگی؟