بایگانی ارديبهشت ۱۴۰۳ :: سایه وارونه

سایه وارونه

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۴۰۳ ثبت شده است

دیگه خودم هم باور ندارم

 یه تک درخت مرده بین پله ها بود که دوباره براش برگشتم ولی تازگیا برای هرکاری باید چندبار هی خودمو صدا کنم و قانعم کنم که انجامش بده،گوشیتو دربیار ازش عکس بگیر وگرنه یادت میره. درنیاوردم و راهمو کشیدم و دور شدم. بهش سلام کن ولی نکردم. فکر میکردم فقط بزدل شدم ولی انگار قضیه یچیز دیگست. چیه؟ چون نمیصرفه؟ آره انگار همینه. به یسری پذیرش رسیدم که وقتی جلو آیینه میبینمشون دلم میگیره باهاشون تو چشمام چشم تو چشم بشم. بهش گفته بودم آدما تاریخ انقضا دارن ولی وقتی همینو برام از خودم نقل قول کرد میخواستم کل وجودم رو از هستی ساقط کنم که بی پروا همه چیز رو خودم بیهوده میکنم. نگو که دلیل همه این بی معنی بودن ها رو خودم ساختم؟ نگو همه چیز تقصیر منه.

۱۵ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۲:۴۰ ۰ نظر

تلاشتم مضحکه

داری کوتاهی میکنی از این بدتر هم داشتی کافیه خفه شی و فراموشش کنی. درشو ببند و دیگه بهش فکر نکن. تقصیر خودته خودتم جمعش کن. چرا هی بدتر میشه داری چه گوهی میخوری حتی دیگه نمیتونی درست دردتو کلمه کنی. داری گند میزنی به هر چی بود و نبود حتی یادتم نمیاد از کجا نخ اشتباهی رو کشیدی و راه گرفتی دنبالش که الان انقدر پرتی و تو هیچی جا نمیگیری. اصلا اینا کین چرا باید اونجا باشی چرا نرفتی تو چرا رفتی اونور چرا دهنتو باز نکردی چرا دهنتو باز کردی چرا هیچکدوم جوابت نیست. اصلا تو کی ای. من کجام. این چه آشغالیه دارم گوش میدم. حتی وجود داشتنت هم مسخره شده. چی هستی تو؟

۱۳ ارديبهشت ۰۳ ، ۲۲:۳۴ ۲ نظر